برایم از خودت بگو
اینکه بهار به خانه ی تو نیزآمده است؟
بگو چگونه دو بهار در یک قاب جا میشوند...
نه ابرم که ببارم
نه آفتاب که بتابم
بر دوش آسمان سنگینم
بر روی زمین غریب
سرزمین مادری ام
دلگیرتر از تبعید
من بغض انسانم
من زنم
من مادرم
دوستت دارم
و این پایان تمام دردهایی بود که کشیده ام
و آغاز تمام دردهایی که بعد از این خواهم کشید.