نگاهم کن
که بهار از چشمان تو آغاز میشود
به بهار میسپارمت
که من به این پاییز ناتمام مجبورم
پاییز است
و کوچ پرستوها
و دیگر هیچ...
شب است و تاریکی امان نمیدهد
بگو روشنایی کدام چراغ تو را به خانه می آورد؟
مرا به خوابهایت ببر
شاید این پاییز با رویای تو زیبا شود