نه تو رفتن را بلدی و نه من تنهایی را
این اتاق خالی تا ابد از تو پر است
به تو فکر میکنم
و اینکه چقدر فکر کردن زیباست!
به خواب که میروم تو می آیی
به من بگو
مگر رفتن پایان قصه نبود!
بی تو در وطن خودم غریبم
مرا به سرزمینم بازگردان
باران که شد، دستم را بگیر
گوش کن!
این ترانه تو را می خواند